سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمان برهنه است و جامه آن تقوا و زیورش حیا و دارایی اش فقه و میوه اش دانش است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]   بازدید امروز: 1  بازدید دیروز: 0   کل بازدیدها: 14973
 
عشق ابدی
 
یه وقت شما از این کارا نکنیدا !! جیزه !
نویسنده: سید علی اکبر حسینی(دوشنبه 85/11/23 ساعت 12:19 عصر)
۱ـ علم ثابت کرده که غذا رو بمالی به صورتت خوشمزه تر می شه
 
 
۲
ـ خودتو خسته نکن که فرق آره و نه را یاد بگیری
 
 
۳
ـ همیشه دو تا شیرینی بردار با هر دستت یکی
 
 
۴
ـ سینه خیز برو تو جاهای تنگ و تاریک که دست مامان بهت نرسه
 
 
۵
ـ اون لیوان پلاستیکی که سرش چند تا سوراخ داره می دونی اسمش چیه : آب پاش
 
 
۶
ـ مداد شمعی هاتو گاز بزن نترس گلم اونا به هیچ وجه سمی نیستند
 
 
۷
ـ اگه گفتی کاغذ توالت چند متره ؟
 
 
۸
ـ می تونی واسه خوابیدنت شرط بذاری مثل اینکه همه جک و جونورات باهات بیان تو رختخواب
 
 
۹
ـ یاد بگیر در توالت و از تو قفل کنی و جیغ بزنی
 
 
۱۰
ـ شب که می خوای بخوابی وانمود کن که ترسیدی مامان و مجبور کن تا گوشه کنار اتاقت و بگرده تا هیولا را پیدا کنه وقتی همه جا رو گشت و رفت بیرون پنج دقیقه صبر کن دوباره جیغ بکش تا بیاد همه جا رو بگرده
 
 
۱۲
ـ یاد بگیر در یخچال و خودت باز کنی نمی دونی انداختن تخم مرغ روی زمین چه کیفی داره
 
 
۱۳
ـ آرد + آب = ماکارونی
 
 
۱۴
ـ برو جلوی میز توالت مامان و رنگهای قشنگو روی خودت امتحان کن خیلی قشنگ میشی
 
 
۱۵
ـ وقتی در حال کار خرابی هستی مامان می پرسه چه کار میکنی؟ بگو هیچی مامان جونم
 
 
۱۶
ـ وقتی با مامان میری رستوران همه ظرفها رو بنداز زمین
 
 
۱۷
ـ مامان عاشق نقاشی های توست دیوارهای اتاقشو.......
 
 
۱۸
ـ وقتی مامان جاروبرقی رو روشن میکنه از ترس جیغ بکش
 
 
۱۹
ـ وقتی مامان بند کفشتو می بنده هی لگد بزن دفعه دیگه کفش بی بند برات می خره
 
 
۲۰ ـ وقتی با مامان میری مهمونی برو سراغ چیزای شکستنی
 
 


نظرات دیگران ( )

شایات در باره رهبری
نویسنده: سید علی اکبر حسینی(سه شنبه 85/11/17 ساعت 11:37 صبح)

شایعاتی که این چند هفته اخیر از رهبرعزیزمان رایج شده است به قطع و یقین شما خوانندگان عزیز شنیده اید .

متأ سفانه دشمنان داخلی و خارجی از کوچکترین وسیله برای ضربه زدن به کشور عزیزمان استفاده می کنند که وظیفه ما در این زمینه روز به روزحساس تر می شود بخصوص ما جوانان که در نوک پیکان حمله قرار داریم. هشیار بودن و مقابله با این شایعه هاست .

چند روز پیش در دانشگاه همین مسئله را مطرح کردم . یکی از اساتید که از دفتر داران اقای نوری همدانی ست فرمودند :

چند ماه پیش پزشک معالج اقای خامنه ای به دفتر اقای نوری امدند در آنجا از ایشان در رباطه با مریضی اقا سوال کرد در پاسخ فرمودند:

همان گونه که اطلاع دارید رهبر مجروح 50درصد هستند از جمله جراحتشان یک ترکش است که به رییه ایشان صدمه زده وامکان خارج کردن این ترکش از بدن امکان ندارد و همین دیگر رهبر بجز ان مشکل دیگری ندارد که امید است این مشکل ایشان نیز به زودی پایان یابد،  باقی  حرفهایی که در رابطه با ایشان می زنند گزافی بیش نیست .

 



نظرات دیگران ( )

ریاضی
نویسنده: سید علی اکبر حسینی(یکشنبه 85/11/15 ساعت 8:10 عصر)

زندگی ریاضی است:

اگر خوبی ها را جمع کنیم

             اگربد ی ها را کم کنیم

                   اگر شادی ها را ضرب کنیم

                                اگردردها وغمهارا تقسیم کنیم

                                              اگرازنفرت وکینه ها جذربگیریم

                                                                 اگر کمک ویاری ها رابه توان برسانیم

                                                                                  

                                                                                زندگی بهشت وگلستان می شود.



نظرات دیگران ( )

دزد مبارک قدم
نویسنده: سید علی اکبر حسینی(یکشنبه 85/11/15 ساعت 6:6 عصر)

در زمان قدیم بازرگانی بود بسیار غنی و سروتمند زنی داشت بسیار جوان و زیبا بازرگان این زن جوان را بسیار دوست می داشت و دل باخته او بود ولی او از شوهرخود گریزان بود تا بالاخره شبی دزدی به خانه بازرگان رفت و او در خواب بود زن از ترس دزد به شوهر پناه اورد واو را محکم در بغل گرفت شوهر از خواب بیدار شد و گفت چه نعمت بزرگی نسیب من گردید ؟چون دزد را دید گفت ای شیر مرد مبارک قدم انچه خواهی از مال بردار حلالت کردم چون به برکت قدم مبارک تو به این نعمت دست یافتم

 

                    سکوت شوهر

 

مردی می گفت: ده ماه است که ازدواج کرده ام ولی تا کنون حتی یک کلمه هم با همسرم حرف نزده ام !از مرد پرسیدند:مگر با همسرت قهر یا دعوا کرده ای ؟ مردگفت:خیر هیچکدام از این اتفاقات نیفتاده بلکه من عادت ندارم وسط حرف کسی حرف بزنم!



نظرات دیگران ( )

دوستتان دارم
نویسنده: سید علی اکبر حسینی(یکشنبه 85/11/15 ساعت 12:26 عصر)

دوست دارد همتون

If you should die before me, ask if you could bring a friend. – Stone Temple Pilots

اگر تو خواستی قبل از من بمیری بهم بگو که می خوای یه دوست رو هم همراه خودت ببری یا نه ———————————–

If you live to be a hundred, I want to live to be a hundred minus one day, so I never have to live without you. – Winnie the Pooh

اگر می خوای صد سال زندگی کنی من می خوام یه روز کمتر از صد سال زندگی کنم چون من هرگز نمی تونم بدون تو زنده باشم ————————————————————–

True friendship is like sound health; the value of it is seldom known until it is lost. – Charles Caleb Colton

دوستی واقعی مثل سلامتی هست ارزش اون رو معمولا تا وقتی که از دستش بدیم نمی دونیم. ————————————————————–

A

real friend is one who walks in when the rest of the world walks out.

 

یک دوست واقعی اونی هستش که وقتی میاد که تموم دنیا از پیشت رفتن ————————————————

Don’t walk in front of me, I may not follow. Don’t walk behind me, I may not lead. Walk beside me and be my friend. – Albert Camus

جلوی من قدم بر ندار، شاید نتونم دنبالت بیام. پشت سرم راه نرو، شاید نتونم رهرو خوبی باشم. کنارم راه بیا و دوستم باش ————————————————-

Friends are God’s way of taking care of us.

دوستان، روش خدا برای محافظت از ما هستن ————————————— Friendship is one mind

in two bodies. – Mencius

دوستی یعنی یک روح در دو بدن

———————————————

I’ll lean on you and you lean on me and we’ll be okay – Dave Matthews من به تو تکیه می کنم و تو به من و اونوقت همه چیزمون مرتبه ——————————————————————————– —–

If all my friends were to jump off a bridge, I wouldn’t jump with them,

I’d be at the bottom to catch them. ا

گر تمام دوستام بخوان از یه پل رد بشن، من با اونا عبور نخواهم کرد، بلکه اون طرف پل خواهم بود برای کمک به اونا ————————————————————————

Everyone hears what you say. Friends listen to what you say. Best friends listen to what you don’t say.

هر کسی چیزایی رو که شما می گین می شنوه. ولی دوستان به حرفای شما گوش می دن. اما بهترین دوستان حرفایی رو که شما هرگز نمی گین می شنون ———————————————————————-

My father always used to say that when you die, if you’ve got five real friends, then you’ve had a great life.; – Lee Iacocca

پدرم همیشه بهم می گه موقع مردن ، اگر پنج تا دوست واقعی داشته باشی ، اونوقت هست که زندگی بزرگی داشتی ————————————————————————-

Hold a true friend with both your hands.; – Nigerian Proverb

یک دوست واقعی رو دو دستی بچسب. —————————————————————————–

A friend is someone who knows the song in your heart and can sing it back to you when you have forgotten the words.; – Unknown

یه دوست، فردی هست که آهنگ قلبت رو می دونه و می تونه وقتی تو کلمات رو فراموش می کنی اونا رو واسه ات بخونه ————————————————————————

Pass this on to all of your FRIENDS,even if it means sending it to the person that sent it to you. And if you receive this e-mail many times from many different people, it only means that you have many FRIENDS. And if you only get it but once, do not be discouraged for you will know that you have AT LEAST ONE GOOD FRIEND.

این فایل رو واسه تموم دوستاتون ارسال کنین حتی اگر باید اون رو واسه دوستی بفرستین که فایل رو ازش دریافت کردین. و اگه شما این ایمیل رو به تعداد زیاد و از آدمای متفاوت دریافت کردین این یعنی اینکه شما دوستای فراوونی دارین. و اگه فقط یه بار واسه تون ارسال شد دلسرد نشین ، چون شما می دونین که حداقل یه دوست خوب دارین  



نظرات دیگران ( )

ازادی بیان
نویسنده: سید علی اکبر حسینی(پنج شنبه 85/11/12 ساعت 10:30 عصر)

حرف دل

درجامعه آزادی خواهی فوران می‌کند، همینطور، اعتقاد به انسان، احترام به نظرات دیگران، فراموش کردن تعصب و از همه مهمتر، احترام به حقوق دیگران، مخصوصاً از طرف آن‌ها که دائم از دموکراسی می‌گویند و روی پیراهنشان از شدت علاقه به آزادی، کبوتر سپید می‌چسبانند. باور نمی‌کنید؟ خوب نگاهی به اطرافیانتان بیندازید، شاهد مثل یکی خودشما .در کشوری که شعارش آزادی و آزادی خواهیست ، ببین چگونه زد ارزشها را به عنوان آزادی به خورد جوانانمان می دهند و آنان راکه در پاکی و معصومیت نمونه هستند، بدون اینکه خودشان آگاه باشند با امید دست یابی به آزادی و رهایی از . . . به اصارت خود در اورده اند ،نمی دانم جوابگو چه کسی باید باشد،سکوت اگر مصلحت است تا کی ؟ کار ما شده مصداق صادق آن . . . دیوانه و چاه ! خیلی وقت بود دلم می‌خواست این فوران آزادی‌خواهی را در این دوره‌ی تاریخی، در این دنیایی که باعث خرسندی‌ خیلی‌هاست، جایی ثبت کنم،  تنها چیزی که مانع شده بود که این همه درد را در سینه خود محبوس کنم این بود که می دانستم دیگر گوشی برای شنیدن این حرفها با قی نمانده ،ولی دیگر نمی توانم بیش از این تحمل کنم باید طوری حرفهایم را که از درون نا بودم می کرد بیرون می ریختم ، وقتی می بینم که خون شهیدانمان به همین راحتی پای مال می شود ،وقتی می بینم نا ئب امام زمانمان چگونه مثل مولایش مظلوم واقه می شود با خود می اندیشم که دیگر سکوت کافیست، باید ما هم در این زمان کار زینبی کنیم تادر برابر  برادرانمان که کار حسینی کردند در فردای قیامت شرم سار نباشیم؛   خبری نیست! هیچ خبری نیست، ما در نهایت تاریکی ایستاده‌ایم؛ چطور می‌توان خیزی به سوی روشنی برداشت وقتی انسان‌هایی که به نوعی نیروی مولد این جامعه‌ی گرد و خاک گرفته حساب می‌شوند، خودشان در عمق تاریکی لم داده‌اند؟ادامه مطلب...


نظرات دیگران ( )

مداحی
نویسنده: سید علی اکبر حسینی(چهارشنبه 85/11/11 ساعت 1:5 عصر)

السلام علیک یا اباعبدالله

حاج محمود کریمی

ساقی تشنه
بوی غم می رسد
یه دختر سه ساله
علی علی لای لای
جان به لبت گشته ام
بنوش به یاد لب سقا
مادر برات لالایی خونده

کلیپ یا حسین


دل خون تر از ابر و طوفان
چشمای بی خواب آوردم
دختر آواره ی غم ها منم
مه غم آمد و خونین جگری
دینم دینم زینب و حسینه
یا ابا المظلوم بابا حسین
بی یار و یاور در دل صحرا
آمده و خیمه گزین است
لا احب غیرک یا حسین
حسین یا ابی عبدالله
لا احب غیرک یا ابتاه
کوفه میا یا عزیز الله
بابا حسین کجایی
ای سفر کرده بیا
یا حسین

کلیپ محرم


زینب زینب زینب جانم زینب
تو را سنگ صبور عشق دیدم
کلیم اگر دعا کند، حسین وای
جنگیدم به نفس های آتشینم
داداش، از این زمین دل واپسم
در حریم قدس محرم زینب است
برای شیر مادره بچه اگر مثل شیره
سه غم اومد سراغم، هر سه یکبار
دلم شاد عمو جان برا تو کاری کردم
داره میاد از تو صحرا یه کاروان پرماتم
کنار ایوون خونه کبوتر زخمی و خسته
شب تاره بی قراره دلی که چاره نداره
دل کی مزن که چشم ترت درد میکند
صبا بگو تو از من، به شاه آل هاشم
ز نو آمد محرم به تن کن رخت ماتم
عمه، عمه، حلال کن 3 ساله پیر را
چشم و چراغ سحر شب ویرانه ام




نظرات دیگران ( )

شعرهای سیده نرگس حسینی از همدان
نویسنده: سید علی اکبر حسینی(سه شنبه 85/11/10 ساعت 4:9 عصر)

 

 

                                                تا تو هستی و غزل دلم تنها نیست

                                           عاشقی مثل تو هنوز هم تو چنین دنیای نیست

                                          از مرز نگاه تو تا دل من همان است که رفت

                                                    که دیگر لحظه، اغاز نیست

                                                 بعد تو قول غزل خزان زد بر دل ما

                                           که منظره چشم تو دیگر برای ما گویا نیست

                                               تو چه رازی که بهر شبان تو را جویم

                                            تا که می بینمت باز اثری از تو پیدا نیست

                                           شب که آرام تر است پلک تو را می بندم

                                             در خیالم طاقت دیدن تو تا فردا نیست

                                           من نه انم که تو را خواهم از پس فرداها

                                            این تو هستی که لایق تو باز اینها نیست

                                                 تو مادر زیبای منی و فهمیدم

                                        هر کس که تورا درک نکند به خدا لیلا نیست

                                                                           کسی که در برابر نگاه هایت بر خاک افتد گل سرخ زندگیت نرگس

  

برای اینکه دوستت دارم می توانی بروی

برای اینکه دوستت دارم سکوت می کنم

برای اینکه دوستت دارم چشم می بندم به دروغ

 برای اینکه دوستت دارم  نگه می دارم فریاد ها را بر دل

برای اینکه دوستت دارم تو آزادی

                                                    نرگس

 

           

                                      با اجازه تو

                                                 جای خایلت را

                                                 به اتشار بوی شاخه گلی 

                                                                            هدیه کردم

                                                بدون تو اینجا

                                                قلبم ته مانده ارزوهایش را بدرقه می کند

                                                و امیدم

                                               نا امیدانه نفسهای گرمت را

                                               به سوی کاغذ چروک مقابلش هک می کند

                                                 و بعد

                                                به اجاق خاموش خاطرات خویش

                                                پرتاب می کند

                                               از تو چه پنهان دو باره بغض کردم

                                                باید وضو بگیرم

                                               از بس ازان چشمهای تو را نشنیدم

                                                تمام نماز هایم غذا شده است

                                                                                    نرگس



نظرات دیگران ( )

شعر های خانم بهار کاوسی از همدان
نویسنده: سید علی اکبر حسینی(سه شنبه 85/11/10 ساعت 4:8 عصر)

نوش بکن نیمه جا م توا م

                       نیک نگر کفتر بام توام

                                          هم نفسم نیمه راهم مشو

                                                            من به تو محتاجم و بی من مرو

                                                                               دست مرا گیرو رهایم مکن

                                                                                               از توام از خویش جدایم مکن

                                                                                                   

 

  

پرواز پرستو

 

خــد ا یـا ا گـــر د یــدی ر وزی د و د ســت

هـمچون د وپرستو به سوی هم د ر پـروازنـد

 

ا نها رابه هم برسان چون تقصیر ا نها نیسـت

کـــه هـــمـــد یـگــر را د وســــت  د ا رنـــــد

 

بلکه این تو بودی که قلب را در وجود انها نهادی

        

                                                                   و ر وی ا ن د وســت دا شــتـن را حــک کــــردی

 

                                                                       بهترین  من

 

                                                                   نـفس کشـیدن بی تو

                                                                   مـــرد ن تـد ریـجـی مـن

                                                                   دلم می خواد دوباره باز

                                                                   ر نـگ چـ‌شا تـو بـبـیـنم   

                                                                   تمـوم  شه ا یـن جـد ا یـی و

                                                                   د وبــا ره  پـیـشـت  بشینم

                                                                    بـد ون  تـوای  مـاه  مـن

                                                                    روزا  هـمــیشه  ا بـریـه

                                                                     بـهـار بـرای   قــلـب  مـن

نـمی دونـی چـه دل گـیـره

     چـشـمـا مـو مـن می بـنـد م و

 دعــا ت کــنــم نــازنــیــن

    شـاد و رهـا و ســبز بـاشـی

        هــر جـا کـه هـسـتی بهـتـریـن

             دوســــــت د ا رم ای  بــهــتـریــم

                                        

            

 



نظرات دیگران ( )

قرار
نویسنده: سید علی اکبر حسینی(سه شنبه 85/11/10 ساعت 4:2 عصر)

 

هیچ می بینی که با من هجر یار من چه کرد

           محنت شبهای غم با روزگار من چه کرد  

                   دیدم اورا یک نظر نه صبر دیدم نه قرار

                            من نمی دانم که با صبر و قرار من چه کرد

                                             دوستت دارم بهار

 

 



نظرات دیگران ( )

   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دلایل این همه جسارت
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| مطالب بایگانی شده ||
زمستان 1385

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
عشق ابدی
سید علی اکبر حسینی
آدمی پرحرف و منطقی هستم دوست دارحادثه و عاشق ولایت کمی احساساتی پر اراده ومستحکم

|| لوگوی وبلاگ من ||
عشق ابدی

|| لوگوی دوستان من ||


|| اوقات شرعی ||


|| آهنگ وبلاگ من ||


|| وضعیت من در یاهو ||
یــــاهـو